صحیفه آفتاب ۲

...عوامل استعمار به ما که می رسند می گویند تیپ جوان و تحصیل کرده و دانشجو فاسد شده اند، عقاید مذهبی و ملی خود را از دست داده اند و سر به بیراهه نهاده اند و چشم و گوش بسته، مقلد بیگانگان اند؛ و به شما که می رسند می گویند مراجع و روحانیون خرافی و‌ مرتجعند، و واقعیات زمان را درک نمی کنند و‌ متابعت از آن ها سیر قهقرایی و عقب گرد است و شرط تعالی و ترقی این است که از این عناصر فناتیک و امل و عقایدشان چشم بپوشیم و فاصله بگیریم! ما و شما در این بین وظیفه داریم، علیرغم خواست و کوشش تفرقه جویان و مستعمرین، روابط معنوی و فکری خود را عمیق تر نموده، در هر حال تفاهم کنیم و متفقاً با استفاده از تجارب و اطلاعات و نیروی یکدیگر، موجبات ثبات و عظمت و سعادت و ترقی و تعالی خود را فراهم نماییم‌...



پ.ن: چقدر این اتفاق ها برای این دوران هم آشناست!

پ.ن۲: برای شناخت واقعی «روح خدا» باید روح خدایی داشت و باید حداقل کمی رنگ خدایی گرفت که« و مَن احسنُ مِن الله صِبغه؟!» باید برای خدا ایستاد. فقط همین!

پ.ن۳: روح الله همان مخاطب «قل یا ایها الکافرون» سوره ی کافرون است، همان کس که دستور دارد با دشمن مرز بندی مشخص داشته باشد, همانکه قدم قدم و دقیق، پا جای قدم های پیامبر گذاشته است...


#کتاب
#صحیفه_آفتاب
#جلد_دوم

(گزیده صحیفه #امام_خمینی(ره))
دیدگاه ها (۰)

آسمان به زمین الصاق شد

ای کاش گل سرخ نبود

خاطرات ما و سوره مبارکه مدثر

آقای مَک بی، در طول سالن به طرف دفتر سرپرستِ کتاب خانه دوید....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط